شریف از همسایهی همیشه ساکتش تعریف میکند. همیشه از هم قصه را از جایی شروع میکند که طرف یک روزِ برفی میخواسته از شهرِ ما بگذرد و به سمت شهرِ دیگری برود، پلیس راه جاده را به خاطر سقوط بهمن بسته و این زبان بسته همینجا ماندگار شده. خانه خریده و صبح به صبح روی تراس رو به کوههای سمت غرب سوت میزند
قصهی آدمها؛ چه آنها که رفتهاند؛ چه آنها که طاقت آورده اند، در نقطهای که خودش هم فکر نمیکرد عجیب میشود. در خوابهایم جستجو میکنم. معمولاً راه خانه دور است. همیشه کسی دیر میکند. اما یک جای قصه با بقیه جاها فرق عجیبی دارد. این فرق قصه را میاندازد تووی کلهی شنونده و آنقدر تووی سر میپیچد که در جوابِ احوالپرسی آهِ بلندی میکشد که به این زودیها تمام نمیشود.
آن قسمت قصه این است که آدمی یک روز در راه پایش تووی گِلِ باران خورده گیر میکند و هر چقدر هم زور میزند، پایش پایینتر میرود. چیزی شبیه به مُرداب، اما بدون غرق شدگی. این گیر کردن همه چیزش خوب است الّا همین "بدونِ غرق شدگی". آدم همهی خودش را آماده میکند تا بعد از یک تلاشِ نافرجام برای نجات خودش غرق شود و قصهاش پایان پذیرد، اما ناگهان میفهمد در حالی که غرق شدن را پذیرفته، غرق نمیشود و این فقط یک جور گیر کردهگی است. گیر کردنی که نه میتوان فرو رفت، نه میتوان در آمد و بایستی همانجا را منزل کرد. و این یعنی تازه شروع قصه. این از آن قصههاییست که قهرمان در هیچ جایش در اوج نیست. فقط وقتی میخواست تمام شود، قصه اش تازه شروع شده
شریف میگوید: این همسایهی ما نمیدونم چشه. میتونه بزاره بره. به همون سمت غرب. ولی انگاری دیگه از جاده، از اون شهر، از اون زندگی که داشت به سمتش حرکت میکرد دلسرد شده. فقط صبح به صبح... صبح به صبح... صبح به صبح
Vancouver Canucks Jerseys, NHL Hoodies Jerseys , Christian Louboutin Outlet, NY Rangers Jerseys, nhl camo jerseys, Winnipeg Jets Jerseys, Christian Louboutin Ballerinas, Dallas Cowboys Jerseys, Baltimore Ravens Jerseys, Dallas Stars Jerseys, Christian Louboutin Special Occasion, Philadelphia Steelers Jerseys, Green Bay Packers Jerseys, Tampa Bay Buccaneers Jerseys, Christian Louboutin Shoes, Kansas City Chiefs Jerseys, CHL Jerseys, Women High Heels Shoes, New Jersey Devils Jerseys, Women NHL Hoodies Jerseys, wholesale jerseys,
پاسخحذف